☂ کلبه ی خیال من☂

خوش اومدید...

من خوبم ....من آرامم......من قول داده ام 


فقط کمی 

تـ ـ ـو را کم اورده ام 

یادت هست؟ میگفتم در سرودن تو ناتوانم؟ واژه کم می اورم برای گفتن دوستت دارمها؟ 

حالا تـــمــــ ـ ـ ـ ـام واژه ها در گلویم صف کشیده اند 

با این همه واژه چه کنم؟ 

تکلیف اینهمه حرف نگفته چه می شود؟ 

باید حرفهایم را مچاله کنم و بر گرده باد بیاندازم 

باید خوب باشم 

من خوبـ ـ ـم ....من آرامـ ـ ـم......من قول داده ام 

فقط کمی 

بی حوصله ام 

آسـ ـ ـمان روی سرم سنگینی میکند 

روزهایم کش امده 

هر چه خودم را به کوچه بی خیالی میزنم 

باز سر از کوچه دلتنـ ـ ـگی در میاورم 

تاريخ چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 19:28 نويسنده yasi| |

موهایم را آنقدر کوتاه میکنم تا خاطره ی انگشتانت را از یاد ببرند

...دیری نمیپاید...خاطراتت دوباره میـ ـ ـرویند...

.............................. 

طفلک  عشـ ـ ـق ....

چقدر زجر میکشداز این

شیرین وفرهاد های   قلابـ ـ ـی...

.................................
 

 

 

تاريخ چهار شنبه 9 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 19:14 نويسنده yasi| |

منتظر لحظه ای هستم که دستانت را بگیرم 

در چشمـ ـ ـانت خیره شوم 

دوستت دارم را بر لبانم جاری کنم منتظر لحظه ای هستم 

که در کنارت بنشینم سر رو شـ ـ ـونه هایت بگذارم.... 

از عشق تو.....از داشتن تو... 

اشک شوق ریزم منتظر لحظه ی مقدس که تو را در 

آغوش بگیرم بوسه ای از سر عشق به تو تقدیم کنم 

وبا تمام وجود قلبـ ـ ـ ـم وعشـ ـ ـ ـقم را به تو هدیه کنم 

آری من تورا دوست دارم 

وعاشقانه تو را می ستایم 
دوستت دارم عشق من 

تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 18:44 نويسنده yasi| |

من مانده ام و یک برگه سفید!!!


یک دنیا حرف نا گفتنی!!!


و یک بغل تنـ ـ ـهایی و دلتنـ ـ ـگی...


درد دل من در این کاغذ کوچک جا نمی شود!!!


در این سکوت بغض آلود


قطره کوچکی هوس سرسره بازی می کند!


و برگ سفیدم

عاشقانه قطره را به  آغـ ـ ـوش می کشد!


عشق تو نوشتنی نیست...


در برگه ام , کنار آن قطره


یک  قـ ـ ـلب کوچـ ـ ـک می کشم !


و , وقت تمام است!!!


 برگه ها بالا...

تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 18:26 نويسنده yasi| |

نمي دانم پس از مرگم چه خواهد شد.

نمي خواهم بدانم كوزه گر از خاك اندامم چه خواهد ساخت!

ولي بسيار مشتاقم كه از خاك گلويم سوتكي سازد ،

گلويم سوتكي باشد

به دست كودكي گستاخ و بازي گوش و اويك ريز و پي در پي

دم گرم نفس را بر گلويم سخت بفشارد

و خواب زندگان را اشفته تر سازد ،

بدين سان بشكند در من سكوت مرگبارم را ...

دکترشریعتی

تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 18:19 نويسنده yasi| |

 
 
خیلی ها مترسک را دوست ندارند چون پرنده ها را می ترسونه
اما من دوسش دارم
چون تنـ ـ ـهایی رو درک می کنه!
تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 18:16 نويسنده yasi| |

گاهــی باید نباشـ ـ ـی ... تا بفهمــی نبودنت واسه کی مهمه ...

؟! اونوقته که میفهمی بایــد همیشه با کی باشـ ـ ـی ....

 

دلم تنگ شده

براي وقتي كه مي گفتي :دلم واست تنگ شده

دلم تنگه..

براي بودنـ ـ ـت

شايدم لبخند خودم

دلم براي همه چيز تنگ شده جز

نبـ ـ ـودنت !

 

دلم تنگ است برای کسی که نمی داند...

نمی داند که بی او به دشت جنون می رود دلم...

می دانم که اگر نزدیکش شوم، دور خواهد شد....

پس بگذار که نداند بی او تنهایم...

دور میمانم که نزدیک بماند...

مجنـ ـ ـون هميشه مرد نيست
 
گاهي مجنون دختركي تنهاست
 
كه زماني ليـ ـ ـلي كسي بود… 

 

 

 

 

 

تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 18:5 نويسنده yasi| |

هَـمیشه بـآید کَسـی باشد

کـــہ مــَعنی سـ ـ ـه نقطه‌هاے انتهاے جمله‌هایَتـــ را بفهمد

هَـمیشه بـآید کسـی باشد

تا بُغـ ـ ـض‌هایتــ را قبل از لرزیدن چانه ات بفهمد

بـآید کسی باشد

کـــہ وقتی صدایَتـ ـ ـ لرزید بفهمد

کـــہ اگر سکوتـ ـ ــ کردے، بفهمد…

کسی بـآشد

کـــہ اگر بهانه‌گیـر شدے بفهمد

کسی بـآشد

کـــہ اگر سردرد را بهـآنه آوردے برای رفتـن و نبودن

بفهمد به توجّـ ـ ـهش احتیآج داری

بفهمد کـــہ درد دارے

کـــہ زندگی درد دارد

بفهمد کـــہ دلت برای چیزهاے کوچکش تنگــ شده استــ

بفهمد کـــہ دِلتــ براے قَدمــ زدن زیرِ باران تنگــ شده استــ

همیشه باید کسی باشد

همیـ ـ ـشه.... 

 

تاريخ دو شنبه 7 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 18:0 نويسنده yasi| |

امشب بازهم پستچی پیرمحله نیامد،یاباید خـ ـ ـانه راعوض کنم یا پستـ ـ ـچی را

توکه هنوز برایم نامه میفرستی مگرنه....؟


نایت اسکین

حسادت نکن  این ک بعد از تو بغل کرده ام ... زانـ ـ ـوی غم است

نایت اسکین

تفاوت همه مااین است:

تو به یاد نـ ـ ـمی اوری 

 من ازیاد نـ ـ ـمیبرم

 


 

تاريخ شنبه 5 مرداد 1392برچسب:,سـاعت 23:8 نويسنده yasi| |

MiSs-A